نویسنده: محمد زاهدی اصل




 

قصد این است که با استناد به کلام خداوند متعال و روایات ائمه معصومین آثار و نتایج مادی و معنوی خدمات اجتماعی و تعاون را در حد اختصار بیان کنیم یعنی هدف ما این است، روشن کنیم که وقتی خدمت و عملی با توجه به اصول و شرایط انجام گرفت چه آثار و ثمراتی را متوجه خادم و مخدوم جامعه می سازد. بنابراین، در بخش حاضر، سعی خواهیم کرد تا مباحث را در دو زمینه فردی و اجتماعی بیان کنیم که در هر یک از این دو زمینه، ابعاد مادی و معنوی مطرح خواهد شد.

الف- آثار و نتایج فردی

1- موجب پاداش حقیقی و اجر اخروی

در بحث مربوط به اهداف خدمات اجتماعی، هدف غائی و نهائی از اعمال صالح و خدمت به نیازمندان را فلاح و رستگاری یعنی مشمول رحمت الهی قرار گرفتن، تقرب به خدا، دوستی حق تعالی و رضای الهی بیان کردیم بنابراین والاترین و عالی ترین نتیجه و حاصل خدمات اجتماعی مخلصانه و فی سبیل الله نائل شدن به فیوضات الهی است.
خداوند متعال می فرماید:
«فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ، ذَلِکَ خَیرٌ لِلَّذِینَ یرِیدُونَ وَجْهِ اللَّهِ وَ أُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».(سوره ی روم، آیه ی 38)
(خطاب به رسول اکرم و همه ی مؤمنین): «حقوق ارحام و مسکینان و در راه ماندگان را ادا کن که این برای آنان که مشتاق لقای خدا هستند بهترین کار است و هم اینان رستگاران عالمند.»
این آیه شریفه روشن می سازد که ارزنده ترین پاداش نیکی و احسان، لقای الهی است. در آیه 268 سوره بقره نیز خداوند متعال نیکوکاران را به آمرزش و رحمت خود نوید می دهد. از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال شد که چه کسی نزد خداوند محبوب تر و با ارج تر است فرمود: «آن که نفعش به انسان ها بیشتر است» و باز فرمود:
«اَلخَلقُ عَیالُ اللهِ فَاَحَبُّ الخَلقِ اِلَی اللهِ مَن نَفَعَ اللهِ وَ أَدخَلَ عَلی اَهلِ بَیتٍ سُروراً».
«مخلوق عیال خدا هستند و محبوب ترین آنها نزد خداوند کسی که به عیال خدا سود دهد و به خانواده ای شادی رساند.» (اصول کافی، ج3، ص239).
در مکتب متعالی اسلام، اگر حقیقتاً خادمین اجتماع به مقام و مرتبه معنوی خود در پیش خداوند واقف باشند، اعمال و امداد و انفاق خود را در مقابل این بهای با ارزش، به متاع بی ارزش دنیوی نمی فروشند و با اخلاص در عمل و ایمان به توحید و اعتماد به وعده های الهی، در خدمت مستضعفین جامعه قرار می گیرند.

2- موجب تزکیه نفس و آمرزش گناهان می شود

«وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَیئًا عَسَى اللَّهُ أَنْ یتُوبَ عَلَیهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ. خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَیهِمْ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ أَلَمْ یعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ یقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَیأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ.»
(سوره توبه، آیات 102 تا 104)
خداوند متعال می فرماید: «و گروهی دیگر به گناهان خود اعتراف کردند که اعمال صالح و ناصالح را به هم آمیخته، امید می رود که خداوند توبه آنها را بپذیرد خداوند غفور و رحیم است، از اموال آنها صدقه بگیر تا به وسیله آن آنها را پاک سازی و پرورش دهی و به آنها دعا کن که دعای تو مایه آرامش آنهاست و خداوند شنوا و دانا است آیا نمی دانند که خداوند توبه را از بندگان می پذیرد و صدقات را می گیرد و خداوند توبه پذیر و مهربان است.
به قول برخی از مفسّرین قرآن کریم و متفکرین اسلامی، آیات فوق امید بخش ترین آیات الهی برای بخش معصیت کاران و تزکیه آنها و بازگشت توابین به آغوش پرمهر اسلام است.
نکاتی که در آیات مذکور مورد نظر است عبارتند از:
اولاً: معصیت کاران با ندامت واقعی از اعمال گناه آلود خود امیدوار پذیرش توبه از سوی خداوند رحیم باشند.
ثانیاً: علاوه بر ندامت قلبی که موجب پاکی دل و تقویت ایمان می شود پرداخت صدقات به عنوان جرائم و کفاره گناهان و همچنین انجام اعمال صالح در پذیرش توبه مؤثر بوده و آثار معصیت و رذائل اخلاقی را پاک می کند و حاصل چنین تزکیه ی فردی، تطهیر جامعه است، روح آلوده به گناه با عمل صالح و شایسته (امداد و انفاق)، شستشو می شود و پاکی نخستین را باز می یابد.
ثالثاً: انجام اعمال صالح و خدمات اجتماعی، نه تنها باعث تزکیه نفس می شود بلکه موجب پرورش انسانیت انسان می گردد و وقتی با تکرار این قبیل نیکی ها، انسان عامل به عمل صالح پرورده شد، به درجه تقوا می رسد.
رابعاً: گیرنده جریمه (ائمه معصومین یا ولی فقیه و حاکمه جامعه اسلامی) با دعای خود به روح مشوش و درون پرهیجان معصیت کار نادم، آرامش می بخشد و این دعاها به درجه اجابت می رسد چون خداوند متعال شنواست.
خامساً: همان گونه که توبه را تنها خداوند می پذیرد، صدقات نیز تنها بدست خدا می رسد یعنی عمل صالح و خدمت به نیازمندان به قدری پیش خداوند متعال با ارزش است که مشتری و خریدار اصلی آن اوست بر همین اساس است که در روایات نقل شده است ائمه معصومین وقتی که می خواستند صدقه به نیازمندی بدهند اول دست خود را می بوئیدند و می بوسیدند، و بعد از آن اقدام به انفاق می کردند و می فرمودند که صدقات قبل از اینکه بدست نیازمند برسد به دست خداوند می رسد. حضرت علی (علیه السّلام) می فرماید:
«مِن کَفّاراتِ الذُّنوُبِ العِظامِ إغائَةُ المَلهُوفِ وَ التَنمیسُ عَنِ المَکروُبِ»
«کفاره گناهان بزرگ، فریادرسی مصیبت زده ها و زدودن غم از چهره غمزدگان است.» (کلمات قصار نهج البلاغه، شماره24).
در رابطه با نقش امداد و انفاق در تزکیه نفس نیز می فرماید: «هرکس با مال خود بخشش کند مانند این است که با نفس اش هم ایثار کرده است». «یعنی اگر هم بخشش مال ایثار نفس نباشد پس برای قوام و بقای نفس مفید خواهد بود.» (کاظمی، خلخالی، 1362، ص172).
به طور خلاصه در زندگی معصیت آلود امروزی که هرکس به گناهان کوچک و بزرگ و آگاه و ناآگاه، آلوده است، چه بسا اگر خدمت صادقانه به خلق الله را پیشه کند و با ندامت مخلصانه در جهت جبران خطاهای گذشته درآید، مشمول رحمت الهی واقع می شود که از رذایل پاک و به جامه ی انسانیت ملبس می گردد. نکته جالبی که قابل ذکر است این که، نیکی و نیکوکاری و امداد و انفاق موجب حفظ انسان از لغزشگاه ها و معصیت ها می شود. چنانچه در جلد پانزدهم از بحارالانوار در باب احسان از رسول اکرم نقل شده است که فرمود: «بر تو باد انجام کارهای نیک زیرا این کارها انسان را از لغزشگاه های بد باز می دارد.»
باید توجه داشت که فلسفه کفّاره (که معادل فارسی آن جریمه است) فقط تطهیر معصیت کار از گناه و تخلف و رهائی او از مجازات و تنبیه دنیوی و اخروی نیست بلکه اصلاح جامعه و مناسبات انسانی- اجتماعی نیز مطمع نظر است خطاکار، زمانی که معصیتی و عمل خلافی را مرتکب می شود همانند اینست که آسیبی به پیکر اجتماع وارد ساخته است و این آسیب التیام پیدا نمی کند مگر اینکه داروی مؤثر بر آن تجویز شود و این دارو در بسیاری از معصیتها، کفّاره یا جریمه ایست که پرداخت می شود و چنانچه می دانیم جرایم مختلف در دنیای امروز، یکی از درآمدهای قابل توجه دولتهاست تا از طریق آن به عمران و آبادی همت گمارند و در راستای رفع محرومیت از جامعه اقدام کنند.
البته مؤمن واقعی برای گناهان ناخواسته و پنهان خود نیز راههای جبران را از طریق انفاق و امداد در نظر می گیرد.

3- موجب قوت قلب و اطمینان از آینده می شود.

در آیه 274 سوره بقره می فرماید:
«الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّیلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِیةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلَا هُمْ یحْزَنُونَ»
«کسانی که مال خود را در شب و روز، نهان و آشکار انفاق می کنند آنان را پاداش نیکو نزد پروردگارشان خواهد بود هرگز از حادثه آینده بیمناک و از امور گذشته اندوهگین نخواهند گشت.
«اِنَّ الَّذین امَنوُا وَ عَمِلُو الصّالِحاتِ وَ اَقامُوا الصَّلوةَ وَ اتوُ الزَّکاةَ لَهُم اَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم وَ لا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنُونَ»
«همانا آنان که اهل ایمان و نیکوکارند و نماز به پا دارند و زکوة بدهند آنان را نزد پروردگار پاداش نیکو خواهد بود و هرگز ترس از اینده و اندوه از گذشته نخواهند داشت».
زندگی اجتماعی معمولاً نگرانی آفرین است همواره دچار تشویق و ناآرامی است و چه بسیار افرادی که به دلیل افراط در این قبیل نگرانی ها، تعادل روانی خود را از دست می دهند. یکی از زمینه های نگرانی، عدم اطمینان از تأمین مالی و اقتصادی در آینده است و به این جهت یکی از انگیزه های کنترل مالی و پس انداز، همین زمینه است و معمولاً در میان افراد مبتلا به ضعف ایمان، علت عدم انفاق و احسان، توجه همین مسئله است که اگر خود نیازمند شدیم چی؟ در پی افراط در این مقوله است که به جای توجه به مستمندان، دل جوئی از دردمندان، در جهت تحصیل منفعت دنیوی و مادی شبانه روز خود را سپری می سازد و آسایش و راحتی را برای خود و خانواده اش حرام می کند که حاصل آن، چیزی جز آلودگی های فردی و اجتماعی نیست. خست، و حب مال، بخل و خودخواهی از نتایج این قبیل ضعف هاست و بدیهی است زمانی که انسان های توانگر و حتی متوسط المال تنها به فکر خویش باشند، چه بسا نیازمندان و محرومان جامعه راه به جائی نبرند و در مسیر انحراف افتند که حاصل آن چیزی جز آلودگی جامعه نخواهد بود. بر همین اساس است که قول خداوند متعال در آیه 268 سوره بقره تحقق پیدا می کند که شیطان بر چنین انسان هایی پیروز میشود و فحشاء و معصیت ها رواج پیدا می کند و... علامه فقید طباطبائی رحمت اله علیه می فرماید: «آنچه در مورد انفاق از جهت ترس از فقر به ذهن شما خطور می کند گمراهی در فکر است زیرا مغفرت و زیادتی که خدا در آیات مختلف بیان فرموده برای کسی است که از اموال پاکیزه اش بذل کند و اختیار کردن مال پست برای انفاق به واسطه ترس از فقر و جهل به نتیجه انفاق است که ترس یک القاء شیطانی است و او هم جز گمراهی و فحشاء منظوری ندارد پس روا نیست از او پیروی کنید و نتیجه انفاق خالص همان فضل و مغفرتی است که خداوند وعده فرموده است.» (المیزان، ج3، ص553).
«حاصل سخن این که فرد متقی و مصلح اجتماعی با اطمینان کامل به وعده الهی با قوّت قلب و بدون کوچکترین ترس از آینده و همچنین اندیشه های تاجرمابانه از آنچه در توان و استطاعت دارد انفاق می کند، به نقل قولی در این خصوص اکتفا می کنیم می دانیم انسان چون برای ادامه ی حیات و اداره ی خویش، خود را بی نیاز از مال و ثروت نمی داند معمولاً هنگامی که آن را از دست می دهد، اندوهناک می گردد و برای آینده خود نیز نگران می شود زیرا نمی داند که در آینده وضع او چگونه خواهد بود و همین امر در بسیاری از مواقع مانع انفاق می گردد مگر این که از یک سو به وعده الهی ایمان داشته باشد و از سوی دیگر آثار اجتماعی انفاق را بداند چنین افرادی از انفاق در راه خدا خوف و وحشتی از آینده ندارند و به خاطر از دست دادن قسمتی از ثروت خود اندوهگین نمی شوند زیرا می دانند در مقابل چیزی که از دست داده اند به مراتب بیشتر، از فضل پروردگار از برکات فردی و اجتماعی و اخلاقی آن در این جهان و آن جهان بهره مند خواهند شد.» (تفسیر نمونه، ج2، ص268).
بطور خلاصه با استناد به دو آیه ای که مطرح شد می توان موضوع را از دو بُعد مورد توجه قرار داد:
اوّل- اندوه از گذشته: که چنین وضعیتی از دو جهت پدید می آید. یکی از جهت از دست رفتن عمر که دیگر قابل برگشت نیست. انسانی که عمر طولانی را بدون نیکی در حق دیگران و احسان و انفاق سپری کرده است زمانی که پشت سر خود را نگاه می کند بر عمر از دست رفته افسوس می خورد و عدم بهره مندی از سالهای گذران زندگی در راستای تأمین اندوخته و دستاوردی برای روز حساب، او را اندوهگین می کند. دیگری از جهت از دست دادن مال در راستای انفاق و احسان است.
دوستی مال در حد متعارف، یک امر پذیرفته شده است کسی که زحمت کشیده و ثروت و مکنتی را اندوخته است نسبت به آن تعلق خاطر دارد و اگر خسارتی به آن وارد شود، غصه دار می شود و در موارد افراطی حتی موجب سکته و نابودی انسان می شود ولی انسان مؤمن که انفاق می کند مطمئنی است که با کسی معامله کرده است که به مراتب سود بیشتری نصیب او خواهد شد بنابراین در سایه ی چنین باوری نه تنها اندوهگین نیست بلکه بسیار هم شادمان و خرسند است.
دوم- ترس از آینده: که این موضوع نیز از دو جنبه مورد توجه قرار می گیرد. اولاً منظور از آینده، آینده دور و روز جزاست. هر انسان معتقدی بر اساس باورهای دینی نگران محاسبات مربوط به معاد است ولی چنین اضطرابی را با یاد خدا و انفاق در راه خدا تبدیل به آرامش و احساس امنیت روانی می سازد.
اطمینان دارد که تمامی اعمال نیکوی او، ذخیره ای برای آخرت اوست و این تنها عاملی است که ناجی او در روز حساب خواهد بود و با چنین اعتمادی به وعده های الهی امداد و انفاق را پیشه خود می سازد.
ثانیاً آینده مورد بحث آینده نزدیک و ایامی است که شامل فرداها می باشد. همانگونه که مطرح شد انسان در شرایط دنیای امروز، از حوادث آینده بیمناک است و همین ترس از فرداها ممکن است مانعی برای احسان و انفاق او باشد ولی در صورت اعتقاد به وعده های الهی، این دلمشغولی نیز از او برطرف می شود و او بدون ترس از نیازمند شدن انفاق می کند و مطمئن است که اگر فرداهائی، نیازمند شد خداوند متعال کار ساز خواهد شد.
تجربه های مختلف نیز حاکی از اینست که افرادی که در طول زندگی خود همواره گروه گشای دیگران و یاور نیازمندان، ارحام و دوستان دور و نزدیک بوده اند هیچوقت در زندگی و مصائب و مسائل آن تنها بوده اند و از میان انبوه برخوردار شوندگان از خیرات و مبرات او، افرادی بوده اند که او را در مشکل پیش آمده تنها نگذاشته اند و یاور او بوده اند.

4- موجب بداء می شود

معنی بداء آشکار شدن چیزی که پنهان بوده است، تغییر در رأی، ظاهر شدن و نظایر آن، مفهوم بداء، یعنی دگرگونی در سرنوشت انسان به وسیله عواملی از قبیل عمل صالح، دعا و توبه و نظایر آن است. یعنی این که اگر انسان عمل صالحی را انجام دهد چه بسا این عمل موجب دگرگونی در سرنوشت او شود. در رابطه با تفسیر آیات 36 تا 42 سوره ی رعد به خصوص آیه ی 39 علامه ی طباطبائی می فرماید معنی بداء یعنی علم بعد از جهل، که این در مورد خداوند تبارک و تعالی مردود است و با استناد به معارف اسلامی علم خداوند متعال هرگز به جهل بدل نمی شود و علم او بر همه چیز، خلل ناپذیر است و لذا معنی حقیقی بداء عبارت است از محو اول و اثبات ثانی، که هر دو در ید قدرت الهی است.» (1) پس به طور خلاصه می توان گفت که مراد از بداء تغییر در سرنوشت انسان است، در جهت مثبت یا منفی. یعنی اعمال صالح سرنوشت شوم را می تواند تبدیل به سرنوشت خوب بکند و معصیت ها و اعمال شرکت آمیز و بی توجهی به احکام الهی، سرنوشت خوب را بدل به سرنوشت ناخوشایند گرداند. در روایتی از علی (علیه السّلام) نقل شده است که فرمود: «از رسول خدا در رابطه با آیه 39 رعد پرسش نمودم فرمود دیدگانت را با تفسیر آن روشن می کنم و دیدگان امتم را که بعد از من می آیند و آن این است که صدقه در صورتی که با شرائطش انجام شود و احسان به والدین و به طور کلی کار نیک کردن، شقاوت را به سعادت مبدل نموده و عمر را طولانی و از پیش درآمدهای بد جلوگیری می کند.» (تفسیر المیزان، ج11، ص582)
بداء از عالی ترین مفاهیم قرآن و معارف فقه شیعه است یعنی اعتقاد به این که بشر می تواند قسمتی از سرنوشت خود را با رفتار و کردار نیکو و صالح دگوگون سازد. (2)
یعنی در صورت توبه و ندامت از معصیت و بازگشت به تقوا از عقوبت و عذاب (که سرنوشت آنها بوده) رها می شوند و باران رحمت و مال فرزند نصیبشان می شود. و در آیه 96 سوره ی اعراف نیز به روشنی، پرهیزکاری، تقوا، ایمان و نیکوکاری را عاملی برای گشایش برکتهای آسمانی و درهای رحمت الهی اعلام می کند.
یعین این که توجه به خدا، عامل به خدمات اجتماعی بودن، متقّی بودن، استغفار کردن می تواند درهای رحمت الهی را برای نمایندگان ناصالح دیروز (که بسته بود)، امروز باز کند و سرنوشتی را جایگزین سرنوشت دیگر سازد.
موضوع «سرنوشت» (3) و بحث از قضا و قدر یکی از مسائل جنجالی بوده و همواره میان فرق و ملل اسلامی مورد بحث و مناقشه بوده است. سؤال اصلی اینست که آیا سرنوشت انسان قابل تغییر است؟ اگر پاسخ به این سؤال مثبت است، سؤال دوم مطرح می شود که چگونه می توان در سرنوشت تغییر ایجاد کرد؟ بنابراین از یک سو امکان پذیر بودن تغییر سرنوشت و از طرف دیگر میزان تأثیر اعمال و رفتار انسان در چنین تغییری مطمع نظر ماست. در ارتباط بین «بداء» و «سرنوشت» همانگونه که قبلاً نیز اشاره رفت، بداء یعنی تغییر در سرنوشت انسان.
استاد مطهری در خصوص مفهوم سرنوشت چنین بیان می کند:
«اگر مقصود از سرنوشت، انکار اسباب و مسبباب است چنین سرنوشتی وجود ندارد. ولی اگر منظور از سرنوشت، پیوند حکمیت هر حادثه با علل خود و پیوند شکل گرفتن هر حادثه از ناحیه علل خود است البته این حقیقتی است مسلم با ذکر این نکته که سلسله علل مختلف به علت العللی منتهی می شود که قائم به ذات الهی است» (زاهدی اصل 1382-ص60)
استاد جعفری سبحان از دو نوع سرنوشت تحت عنوان اَجَل معلّق که همان سرنوشت غیر قطعی است و اَجَل مسمّی که همان سرنوشت قطعی است بحث می کند و مثال می زند که نوزادی که قابلیت یکصد سال عمر کردن را دارد (اجل معلّق) برای تحقق آن شرایطی لازم است، هر وقت شرایط محقق شد آن اتفاق می افلتد (اجل مسمی) (4) در همین راستا تقدیر الهی درباره ی قوم یونس این بود که آنان دچار عذاب الهی شوند ولی این سرنوشت مشروط به امری بود که تحقق نیافت یعنی قوم یونس از کرده خود نادم شدند و از سرنوشت مذموم رها شدند.
استاد مکارم شیرازی در تبیین بداء می گویند علم خداوندی دارای دو مرحله است علم به مقتضیات و علل ناقصه، علم به علل تامّه که اول قابل تغییر و دومی قطعی است یعنی تحقق اولی منوط به شرایط و عدم وجود موانعی است. بسیار اتفاق می افتد که ما طبق ظاهر علل و اسباب، احساس می کنیم که حادثه ای به وقوع خواهد پیوست در حالی که بعداً می بینیم آن حادثه واقع نشد در این هنگام می گوئیم «بداء» حاصل شده است یعنی آنچه را به حسب ظاهر واقع شدنی دیدیم خلاف آن ظاهر شد علت این است که گاهی آگاهی ما فقط از علل ناقصه است و شرایط و موانع را نمی بینیم و بعد که به فقدان شرط یا وجود مانع برخورد کردیم و خلاف آنچه پیش بینی می کردیم تحقق یافت متوجه این مسائل می شویم (5) بالاخره مفسرین قرآن کریم و متفکرین اسلام معتقدند که تحقق حوادث مختلف دو مرحله دارد یکی مرحله قطعیت که هیچگونه دگرگونی در آن راه ندارد و دیگری مرحله غیرقطعی و مشروط که دگرگونی در آن ممکن است و لذا اگر حادثه ای را با علت تامه اش یعنی وجود مقتضیات و اجتماع همه شرایط و از میان رفتن همه موانع در نظر بگیریم وقوع حادثه قطعی است و در صورتی که شرایط جمع نباشد و یا موانعی در مسیر آن موضوع ایجاد شود. وقوع آن از قطعیت خارج می شود مهلک را در نظر بگیریم که اقتضای آن نابودی حتمی انسان است و می گوییم که هر کس آن را بخورد قطعاً می میرد ولی در صورتی که ضد سم در کنار آن باشد و اثرش را خنثی کند این حادثه از قطعیت می افتد.
در آیه 41 از سوره روم به صراحت مطرح می شود که فساد در خشکی و دریا به خاطر کارها و اعمالی است که مردم انجام داده اند خداوند متعال می خواهد نتیجه بعضی از اعمال آنها را به آنها بچشاند شاید به سوی حق بازگرداند (و سرنوشت خود را تغییر دهند).
سرچشمه فساد و یا برعکس صلاح، خود مردم هستند چنانچه قطع رحم عمر را کوتاه، خوردن مال یتیم قلب را تاریک و شیوع زنا، کاهش روزی و فنای نسل انسان است که هر فردی یا قوم و ملتی ثمر و نتیجه اعمال و رفتارش را بچشد اینکه اگر مردمی به ایمان مجهز شوند و عمل شایسته انجام دهند خلیفه ی الهی از آن آنهاست. (6)
و اینکه عاقبت ظلم، ویرانی و تباهی است (7) و اینکه در میان قومی، گروهی مشرف فقه و فجور کنند منجر به هلاکت آن قوم (8) می گردد از سنت های غیرقابل تغییر الهی است و اینها همه نمونه های آشکار و روشنی است از اینکه سرنوشت انسان قابل تغییر است و چگونگی تغییر آن نیز در گرو اعمال و رفتار انسان است.
امام صادق (علیه السّلام) می فرماید: «عدد کسانی که به واسطه گناهان می میرند از عدد کسانی که به واسطه سرآمدن عمر می میرند بیشتر است و عدد کسانی که به واسطه سرآمدن عمر می میرند بیشتر است و عدد کسانی که به سبب نیکوکاری زندگی دراز می کنند از تعداد کسانی که با عمر اصلی خود زندگی می کند افزون است. (انسان و سرنوشت مطهری، 80) حاصل سخن این که این اعتقاد به «بداء» مایه امید و نشاط و سبب فعالیت افراد نیکوکار در جهت انفاق و امداد می شود. همان گونه که اعتقاد به توبه و شفاعت مایه نشاط و موجب بازگشت معصیت کاران به راه خیر و صلاح می گردد و انکار این حقایق چه بسا موجب یاس خطاکاران از پذیرش استغفار آنها و باعث بالا رفتن جرم و خلافکاری در جامعه می شود عدم باور «بداء» اجتماع را از مسیر صلاح و عافیت دور می سازد در مقابل، بشر معتقد به بداء سعی در برآوردن حوائج مسلمین دارد تا بدین طریق موجبات گشایش درهای رحمت الهی را فراهم کند این امید به لطف الهی است که موجب نشاط و تلاش و ایثار انسان های متعالی می گردد. از سوی دیگر اعتقاد به بداء موجب می شود که انسان، فقر، مسکنت، بدبختی و فلاکت را به عنوان سرنوشت قطعی خود تلقی نکند و مطمئن باشد که با درایت و تدبیر و تلاش می تواند سرنوشت خود را رقم زند و آینده ساز خویش و جامعه اش باشد.

5- موجب افزایش رزق و وسعت روزی می شود

«قُلْ إِنَّ رَبِّی یبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ یقْدِرُ لَهُ، وَ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَهُوَ یخْلِفُهُ وَهُوَ خَیرُ الرَّازِقِینَ»
(سوره ی سبا، آیه ی 39).
(ای رسول ما بگو) خدای من هر که از بندگان را خواهند وسیع روزی یا تنگ روزی می گرداند و شما هر چه در راه رضای حق انفاق کنید به شما عوض می بخشد و او بهترین روزی دهنده است» و در آیه 12 سوره حدید می فرماید «آن کیست که به خدا قرض نیکو دهد تا خدا بر او چندین برابر گرداند و پاداشی با لطف و کرامت او را اعطا فرماید.»
و در آیه 261 از سوره بقره نیز می فرماید:
«مَثَلُ الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ یضَاعِفُ لِمَنْ یشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ».
«مثل آنان که مالشان را در راه خدا انفاق می کنند به مانند دانه ای است که از یک دانه ای هفت خوشه بروید و در هر خوشه صد دانه باشد و خدا از این مقدار نیز به هر که خواهد بیافزاید چه خدا را رحمت بی منتهاست و به همه چیز احاطه کامل دارد».
خداوند متعال در همین آیه، نیکوکار و مصلح متقی را به دانه ای تشبیه کرده است که بالقوه استعداد رشد و توسعه را دارد. خداوند متعال این حقیقت را برای ما بیان می فرماید که عمل هر انسان، پرتوی از وجود اوست و هر قدر عمل صالح او توسعه یابد وجودش هم توسعه می یابد و به رشد معنوی و شکوفائی می رسد و لذا افراد نیکوکار، همچون بذرهای مستعدی هستند که به هر طرف ریشه و شاخه می گسترانند و همه جا را صفا می بخشند و از امکانات و آثار خود همه را بهره مند می سازند.
امام صادق (علیه السّلام) می فرماید: هرگاه مؤمن عملش را خوب انجام دهد خدا هر کار نیکش را هفتصد برابر می کند و این گفتار خداوند است که می فرماید «والله یضاعف لمن یشاء (المیزان، ج2، ص560) که مقصود از نیکو انجام دادن عمل، همان عدم آلودگی خدمات به شرک و ریا و آزار و... است حضرت علی (علیه السّلام) می فرماید:
«اَستَنزِلوُا الرِّزقَ بالصَّدَقَهِ وَ مَن اَیقَنَ بِالخَلَفِ جادَ بِالعَطیّه»
«رسیدن روزی را با صدقه دادن بخواهید کسی که به گرفتن عوض یقین و باور داشته باشد به بخشیدن سخی و جوانمرد است.» (حکمت 132، نهج البلاغه)
نتیجه ای که می توان از آیات و روایات فوق گرفت این است که فرد خادم اگر خدمات خود را با خلوص و صداقت انجام دهد و آن را از آسیب های کوچک و بزرگ محفوظ بدارد، مطمئناً نه تنها به اجر معنوی آن نائل خواهد شد بلکه به پاداش مادی و دنیوی نیز خواهد رسید. و این امکان پذیر نیست مگر با رسیدن به درجه ایقان و باور.
این که ما ظاهراً گشایش در امور معیشتی خود نمی بینم، هر چند که خادم جامعه خود هستیم، اشکال در کیفیت و چگونگی خدمات ماست چنانچه روایت زیر از امام صادق (علیه السّلام) به خوبی بیان گر این مطلب است.
حضرت امام صادق (علیه السّلام) در مورد وعده الهی در افزایش روزی بندگان صالح از شخصی (که در این مورد سؤال کرده بود) پرسیدند: آیا خداوند خلف وعده می کند؟ پاسخ شنیدند خیر. مجدداً سؤال فرمودند پس چرا انفاقت را عوض نمی بینی؟ پاسخ شنیدند نمی دانیم. و سپس فرمودند: اگر یکی از شما از طریق حلال بدست آورد و در راه حلال صرف کند انفاق نمی کند درهمی را مگر عوضش به او برسد. (دستغیب، ج2، 1348، ص223).
این روایت دو مطلب مهم را بیان می کند یکی این که مالی که انفاق می شود از طریق حلال بدست آمده باشد دیگر این که این مال در راه حلال صرف شده باشد یعنی اصول و شرایط ذکر شده در مبحث قبلی رعایت شود ضمناً باید توجه داشت که چون به برخی از زمینه های مربوط به افزایش روزی از سوی خداوند متعال علم نداریم بنابراین ممکن است به جهت انفاق و امداد، گشایش در امور زندگی ما حاصل شود. چون چنین امری با واسطه ی عینی تحقق می پذیرد. ما نسبت به علت حقیقی آن آگاهی نداریم.

ب- آثار اجتماعی

این بحث را در دو قسمت ارائه می دهیم در قسمت اول، اثر تعاون و خدمات اجتماعی در ترویج روح اخوت، تفاهم و در نتیجه وحدت امت اسلامی بیان می شود و در قسمت دوم تأثیر همکاری ها و معاضدت های اجتماعی در تأمین عدالت اجتماعی و تحقق قسط اسلامی ارائه خواهد شد.

1- موجب ترویج روح اخوت، تفاهم و وحدت در میان امت اسلام می شود

خداوند متعال در آیه 104 سوره آل عمران می فرماید:
«وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یدْعُونَ إِلَى الْخَیرِ وَیأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»
«و باید از شما مسلمانان، برخی، خلق را به خیر و صلاح دعوت کند و آنها را به نیکوکاری امر و از بدکاری نهی کند و اینان که به حقیقت واسطه هدایت خلق هستند در دو عالم در کمال رستگاری خواهند بود».
و در آیه 103 همین سوره، با یادآوری دشمنی و خصومت اعضاء جامعه اسلامی در زمان جاهلیت، اهمیت اتحاد، یگانگی و وحدت امت اسلامی در سایه توحید را متذکر می شود و در آیه فوق (104) چگونگی تحکیم این وحدت و یک پارچگی را معرفی می فرماید، که آن چیزی جز ترویج و گسترش نیکی و نیکوکاری نیست که از خود انسان شروع و با امر به معروف، به دیگران گسترش می یابد و با اجتناب از معصیت های مختلف، فضیلت و پاکیزگی جامعه را عینیت می بخشد و بلافاصله در آیه 105 هشدار می دهد که مبادا با این که به صورت تشریعی و تکوینی هدایت شده اند باز، راه تفرقه را پیشه کنید و چنانچه در آیه 46 سوره انفال بیان شده است، افتادن در مسیر تفرقه و پراکندگی، حاصلی جز نابودی انسجام و یگانگی جامعه اسلامی و تضعیف قدرت حکومت اسلامی و عظمت مسلمین نخواهد داشت.
در آیات 63 فرقان و 53 بنی اسرائیل نیز تأثیر رفتار نیکو و تواضح و یا، بدگوئی و ستیزه جوئی را در تحکیم وحدت و یا تشدید تفرقه و اختلاف بیان می فرماید.
رسول اکرم می فرماید: «پیروان اسلام مانند یک پیکرند، اگر ذره ای از این بدن، بدرد آمد اثر این درد در تمام اجزاء بدن آشکار می گردد، روح بندگان خدا از یک روح سرچشمه می گیرند.» (زمانی، 1348، ص51).
یکی از اموری که همیشه دشمنان اسلام را به وحشت می اندازد وحدت امت اسلامی است و لذا از طریق مختلف و یا سیاست های استعماری و استحماری، همواره در جهت ایجاد اختلاف بین ملل مسلمان جهان هستند و در طول تاریخ مستکبرین و گردنکشان از همین اتحاد و اتفاق مسلمین سیلی خورده اند و ملل اسلامی نیز بیشترین ضربه را از عدم تعاون و تفاهم بین خود دیده اند و به دلیل همین تفرقه، دائماً در مقابل تهاجم نظامی سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، روانی و اجتماعی دشمنان آسیب پذیر بوده اند.
اگر امت جهان اسلام با چنگ زدن به ریسمان الهی، وحدت را تجربه کنند، نه تنها غاصبین بیت المقدس بلکه دیگر سرسپردگان استکبار جهانی نیز تاب مقاومت در مقابل این نیروی عظیم با پشتوانه الهی را نخواهند آورد و سایه شوم خود را از سر ملل مستضعف جهان کم خواهند کرد.
دو بعد عینی و معنوی خدمات اجتماعی بهترین زمینه ساز در رسیدن به چنین اتحاد می باشد. در جامعه اسلامی توان گران، با اخلاص، در خدمت ناتوانان قرار گیرند، فقرا و مساکین با پشتیبانی اغنیا، بر زندگی امیدوار شوند از مسیر احتمالی انحراف مصون بمانند و آرامش درونی و آسایش بیرونی و رفاه اجتماعی حاصل چنین استعانتی خواهد بود. مظلوم از مظالم ستمگر در امان بماند، یتیمان و بی سرپرستان دارای سرپناه و سرپرستی بشوند. معصیت کاران با هوشیاری امت اسلامی، بدلیل ارشاد و تذکار اعضاء جامعه، به راه انسانیت رهنمون گردند و... و همه افراد جامعه خود را در سرنوشت یکدیگر مؤثر و شریک بدانند که ثمره این چنین وضعیتی یکپارچگی و انسجام جامعه خواهد بود. ضمناً وضعیت فوق دو نتیجه جنبی دیگر را نیز در برخواهد داشت. از یک طرف موجب تقویت ایمان افراد ناباور و سست ایمان خواهد شد و از سوی دیگر زمینه های هدایت و گرایش افراد غیرمسلمان جامعه را به سوی اسلام فراهم خواهد ساخت.
مشخصه های فوق، مبین جامعه سالم یعنی جامعه ای دارای «سلامت اجتماعی» (9) است و عمده ترین ویژگی سلامت اجتماعی نیز وجود «سرمایه اجتماعی» (10) است.
سرمایه اجتماعی ریشه در ارتباطات مردمی و کنش های اجتماعی دارد فرایندی از پائین به بالاست و از تعامل اعضاء جامعه باز تولید می شود و مثل سایر انواع سرمایه (طبیعی، انسانی، فیزیکی) اگر تجدید نشود مستهلک می گردد. لازمه ایجاد و گسترش سرمایه اجتماعی، حفظ و تصویب « روابط اجتماعی» (11) و «مشارکت» (12) توأم با تفاهم در ابعاد مختلف است. چنانچه «جیمز کولمن» (13) معتقد است که هر چه بیشتر خواهد شد و عدم نیازمندی افراد به هم موجب کاهش سرمایه اجتماعی خواهد بود. (جیمز کولمن، 1377، ص491).
در پژوهش که برای اندازه گیری سرمایه اجتماعی در استرالیا به انجام رسیده است، عناصر تشکیل دهنده سرمایه اجتماعی در هشت مقوله معرفی شده است، مشارکت در اجتماع محلی، کنشگیری در یک موقعیت اجتماعی. احساس اعتماد و امنیت پیوندهای همسایگی، پیوندهای دولتی و خانوادگی و... از آن جمله است. توجه به عمق و ابعاد موارد فوق به درستی نشان می دهد که سرمایه اجتماعی یکی از اجزای ثروت ملتها و توسعه پایدار تلقی می شود. از نظر «پاتنام» (14) سرمایه اجتماعی، روابط بین افراد شبکه های اجتماعی، هنجارهای متقابل و اعتماد اجتماعی است که از این طریق حاصل می شود و هر چه سطح اعتماد در جامعه بالاتر باشد احتمال همکاری بین آحاد آن بیشتر خواهد بود و نتیجه همکاری نیز مجدداً بستر ساز افزایش اعتماد می باشد. (شریفیان ثانی، 1380، ص11).
برخی از متفکرین نظیر «فوکویاما» (15) وجود آسیبهای اجتماعی را در زندگی اجتماعی و وجود عامل اعتقاد در بین آنها محقق می شود چنانچه طبق گزارش «سازمان همکاری اقتصادی و توسعه» (16) در سال 2001 میلادی بهبود سلامت، خشنودی بیشتر از زندگی، مراقبت بهتر از کودکان، کاهش جرائم و برخورداری از حکومت بهتر را از مصادیق آن معرفی می کند. (همان منبع، ص2).
به طور خلاصه، در سایه «سرمایه اجتماعی» که همانا حسن تفاهم، احساس همدلی، رفاقت، اعتماد متقابل و... می باشد، سلامت فردی و اجتماعی، خشنودی و رضامندی، سعادت و نیکبختی عاید جوامع انسانی می شود. سرمایه اجتماعی موجب کاهش مصرف مواد مخدر خودکشی، خشونت خانگی، فقر و بیکاری و انواع آسیب های اجتماعی می شود. آسیبهایی که از یکسو به جهت کمبود و یا فقدان سرمایه اجتماعی پدیدار می شود و از سوی دیگر، عاملی برای تخریب سرمایه اجتماعی است. (17)

2- موجب تأمین عدالت اجتماعی و قسط در جامعه می شود

بحث «عدالت اجتماعی» (18)، از مباحث بسیار گسترده و مفصل اقتصادی، اجتماعی سیاسی در جامعه اسلامی ماست و منابع فراوانی در این رابطه وجود دارد و یکی از منابع موجود مجموعه کتابهایی است که از خطبه های نماز جمعه حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی تدوین شده است در حد اختصار سعی خواهیم کرد موضوع را با بهره گیری از یکی از آیات کلام الله مجید بیان کنیم با اذعان این که آیات و روایات در این زمینه بسیار وسیع و متعدد است و در هر یک از آنها می توان با استفاده از تفاسیر و دیگر منابع و متون اسلامی مباحث گسترده ای را عنوان نمود.
انفاق، احسان، نیکی و نیکوکاری، امداد و تعاون، گره گشائی و توجه به مشکلات اعضاء جامعه، در جهت تأمین عدالت اجتماعی نقش به سزائی دارد. پرداخت واجباتی نظیر زکاة و خمس و... و اقدام به انفاقات مستحبی و احسان به نیازمندان و ارحام و همسایگان، می تواند زمینه های تعدیل ثروت را در جامعه اسلامی فراهم نماید علاوه بر آن اجتناب از برخی معصیت ها و منکرات، نظیر احتکار، کم فروشی، گران فروشی، کنز اموال و... نیز طریقه مؤثر دیگری است که حاصل و نتیجه آن برقراری قسط و تأمین عدالت در جامعه است.
خداوند متعال در آیه 90 از سوره نحل می فرماید:
«إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَى وَینْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَالْبَغْی یعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ.»
«خداوند فرمان به عدل و احسان و بخشش به خویشان می دهد و از فحشاء و منکر و ظلم و ستم نهی می کند، خداوند به شما اندرز می دهد، شاید متذکر شوید.»
خداوند متعال در آیه 89 سوره نحل، قرآن را بیانگر همه حقایق و راهنمای عظیم در جهت هدایت امت و منبع و منشأ همه چیز معرفی می فرماید و بلافاصله با یک فرمان قاطع و کامل در آیه 90 زمینه تأمین عدالت اجتماعی و قسط و برادری را فراهم می سازد. عدل یعنی مساوات، حد متوسط، داد، اندازه و حد اعتدال و... مصدر آن «عدالت» است که معانی آن دادگر بودن، داد کردن، انصاف داشتن است و همچنین به موارد زیر معنی شده است که مراد ما را بیشتر می رساند. (تفسیر نمونه، ج11، ص366).
• عدالت یعنی اقامه ی قسط و مساوات در حد سزاواری هر کس.
• عدالت یعنی هر کس را به حکم عقل، شرع و عرف در جائی که مستحق آن است قرار دادن.
• عدالت یعنی میانه روی، اجتناب از دو سوی افراط و تفریط در هر امری.
و بالاخره به قول علامه طباطبائی رحمت الله علیه، عدالت اجتماعی یعنی این که با هر یک از افراد جامعه طوری رفتار شود که مستحق آن است و در جائی قرار گیرد که سزاوار آن است. به استناد آیه مبارکه فوق (نحل)، همه افراد جامعه چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی و عمومی و حکومتی، مأمور به اقامه این حکم الهی یعنی عدالت و قسط شده اند و اگر تنها همین امر، حقیقتاً در جامعه اسلامی به اجرا در بیاید به جرأت می توان گفت که هیچ نیازمند و دردمند و مظلومی در جامعه باقی نخواهد ماند.
در رابطه با عدل و قسط استاد جعفر سبحانی می گوید «هر موقع دو لفظ عدل و قسط کنار هم وارد شوند مقصد از قسط غالباً همان عدل اقتصادی یعنی عدل در اموال و حقوق می باشد. هرگاه لفظ قسط جدا از عدل وارد شود در این مورد ضابطه کلی در کار نیست گاهی به حکم قرائن، مقصود از آن رعایت عدم در تمام شئون زندگی مادی و معنوی انسان است در حالی که در برخی از موارد. مقصد، عدالت اقتصادی و در هر مورد باید از قرائن موجود در کلام، ابهام را برطرف نمود.
خداوند متعال در این آیه شریفه به شش اصل مهم اشاره می فرماید. سه اصل آن جنبه امری و مثبت دارد. عدل، احسان، بخشش به نزدیکان.
و سه موضوع دیگر جنبه نهی و منفی دارد. اجتناب از فحشاء، منکر و جور و ستم است. پس واضح است که منظور اصلی از عدل و عدالت، ادای حقوق دیگران و پرداخت دیون و انجام وظایف و تکالیفی است که به عنوان فریضه برای هر مسلمانی جنبه وجوب دارد. از آن قبیل می توان در بُعد مادی به پرداخت زکوة، فطریه، کفاره، نفقه (برای افراد واجبها النفقه) و مالیات و در بُعد غیر مادی به رعایت حقوق مسلم دیگران، توجه به حق والدین، تذکر و ارشاد معصیت کاران (در مراحلی که جنبه تکلیف دارد)، جهاد فی سبیل الله (در مواردی که جنبه وجوب دارد) اشاره کرد. از نظر اجرائی و اداری، عدل یعنی انجام وظایف و مسئولیت هایی که هر یک از کارگزاران دولت اسلامی پذیرفته اند و تلاش در جهت حل مشکل مردم و مراجعین مختلف سازمان مربوطه می باشد. در مورد احسان و ارتباط آن با عدل بهترین بیان کلام زیبای مولای متقیان است که فرمود:
«العَدلُ الاِنصافُ وَ الاِحسانُ التَّفضیل»
«عدل آنست که حق مردم را به آنها برسانی و احسان آن که بر آنها تفضل کنی» (جمله 231 قصار نهج البلاغه)
عدل با تمام قدرت، عظمت و تأثیر ارزنده اش در مواقع استثنائی و در شرایط مکانی و زمانی ویژه، به تنهائی کار ساز نیست لذا، امر به احسان بلافاصله بعد از آن مطرح می شود. انسان های متعالی، به ایثار و انفاق داوطلبانه و مبارزه با مسائل و مشکلات بحرانی جامعه فرا خوانده می شوند و این حرکت بسیار ارزشمند است که زمینه های قرب الهی را برای خادم فراهم می سازد. در قسمت اول یعنی «عدل» انجام فرایض، به عنوان ادای دین و انجام تکلیف است، یعنی انسان وقتی بدهکار است باید پرداخت کند ولی در قسمت دوم یعنی «احسان» عمل به واجبات و انجام فریضه نیست، بلکه گذشت و ایثار است. گذشتن از مال و متاع دنیوی و آسایش و راحتی برای عشق بالاتر، برای دوستی خداوند متعال، برای رستگاری نهائی و سعادت ابدی، این است که ارزش دارد و موجبات کمال انسان را فراهم می سازد. به قول علامه طباطبائی، احسان صرفنظر از این که مایه اصلاح مسکینان و بیچارگان است و علاوه بر این که انتشار دادن رحمت و ایجاد محبت است، آثار نیک دیگری نیز دارد که به خود نیکوکار برمی گردد. باعث می شود ثروت در اجتماع، به گردش درآید و امنیت عمومی پدید آید. (تفسیرالمیزان، ج12، ص506).

بخشش به نزدیکان:

باید متذکر شد برخی از متفکرین اسلامی منظور از قربا را خویشان (سببی و نسبی) بیان کرده اند و عده ای دیگر، آن را به معنی کلی نزدیکان، اعم از خویشاوندان و همسایگان عنوان کرده اند یعنی تمام انسان هایی که به ما نزدیک هستند حال عامل این نزدیکی، روابط خویشاوندی باشد یا نزدیکی از لحاظ مکان (اهل محل و همسایه).
در هر حال نیکی و بخشش به بستگان و خویشاوندان (صله ارحام) و نزدیکان، اهمیت به سزائی در تحکیم حیات اجتماعی سالم و تقلیل مسائل و نابسامانی های اجتماع دارد.
از آنجائی که جامعه بزرگ، از جوامع اجتماعات کوچکتر یعنی خانواده تشکیل شده است، لذا از جنبه عقلی و منطقی اگر این واحدهای کوچکتر اجتماع، از انسجام بیشتری برخوردار باشند و در حل و فصل گرفتاریهای اعضاء خود، در قالب خانواده همت گمارند، اثر آن در کل جامعه ظاهر می شود. امر کمک به اعضاء خانواده چون از پشتوانه عاطفی نیرومندی برخوردار است لذا ضمانت اجرائی قوی تری نیز دارد و توجه عمیق به نهاد خانواده و تدبیر در انسجام هر چه بیشتر آن، می تواند حلال بسیاری از معضلات اجتماعی امروزی باشد. بر همین اساس است که بلافاصله بعد از بیان عدل و احسان (که ظاهراً رعایت این دو در حل مسائل و مشکلات کفایت می کند). نیکی و احسان به خویشان و ارحام را مطرح می فرماید: در آیه شریفه امور نهی شده عبارتند از:
فحشاء: اشاره به گناه پنهان دارد.
منکر: یعنی معصیت های آشکار.
بغی: یعنی هرگونه تجاوز از حق خویش و ظلم به دیگران را شامل می شود.
حاصل سخن این که، در جهان امروز که بنا و پایه زندگی مدرن، بر فرهنگ فساد پی ریزی شده است و استکبار جهانی با برنامه های ظاهر فریب و بشر دوستانه از یک سو، ظلم و جور و یورش های سبوعانه از سوی دیگر، بر گُرده ملل محروم سوار است، و مطالعه و تحقیق مسئولانه در اغلب مسائل و مصائب اجتماعی، منشأ و سرچشمه این قبیل گرفتاری ها را در جهان سلطه گر نشان می دهد، پناه بردن به قانون جهان شمول الهی است. افراد، گروه ها و حکومت های اسلامی می بایست با الهام از تعالیم حیات بخش قرآن مجید و دستورات صریح و روشن آن در جهت احسان و انفاق، ایثار و از خود گذشتگی، امداد و نیکی، ملاطفت و مهربانی، دلسوزی و ارشاد، اخوت و وحدت اسلامی را تحقق بخشند و بدین طریق با انواع و اقسام کجروی ها و انحرافات اجتماعی که اغلب سوغات و تحمیل غرب سلطه گر است عملاً به مبارزه برخیزند.
و در کلام آخر، اگر در جهان اسلام و همین طور در ایران به عنوان یکی از بلاد اسلامی، اگر عدل رعایت شود یعنی هر فرد و گروه به تکیلف و وظیفه خود عمل کنند با عنایت به منابع عظیم و سرشاری که خداوند متعال در این سرزمین پهناور به ودیعه گذاشته است خواهد شد. هر چند احسان نیز به عنوان مکمل عدل در شرایط و مقتضیات ویژه می تواند برطرف کننده انواع آسیب ها باشد.

پی نوشت ها :

1- برای مطالعه بیشتر به تفسیر المیزان، جلد 11، ذیل آیات 36 تا 42 سوره ی رعد مراجعه شود.
2- برای مطالعه بیشتر در مورد سرنوشت و بداء می توان به منابع مختلف اسلامی از جمله انسان و سرنوشت استاد مطهری و سرنوشت از دیدگاه علم و فلسفه و جعفر سبحانی و جلد اول اصول کافی باب بداء مراجعه شود.
3- Foredoom
4- برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به کتاب «سرنوشت از دیدگاه علم و فلسفه» از استاد جعفر سبحانی، انتشارات توحید.
5- برای مطالعه بیشتر به جلد دهم تفسیر نمونه ذیل آیات 11و 39 سوره ی رعد مراجعه شود.
6- سوره ی نور، آیه ی 55.
7- سوره ی کهف، آیه ی 59.
8- سوره ی بنی اسرائیل، آیه ی 16.
9- Social Health
10- Social Capital
11- Social Relationship
12- Participation
13- J. Coleman
14- Putnum, R
15- Fukuyama, F
16- O.E.C.D
17- برای مطالعه بیشتر به دو مقاله زیر از مؤلف مراجعه شود:
الف- امنیت انسانی زیرساخت سلامت اجتماعی چاپ شده در فصل نامه مددکاری اجتماعی دانشگاه علوم بهزیستی شماره 8 سال 1380.
ب- باز تولید سرمایه اجتماعی در سطح محله ارائه شده در همایش توسعه محله ای چشم انداز توسعه پایدار شهر تهران، شهرداری تهران در سال 1383.
18- Social Justice

منبع مقاله :
زاهدی اصل، محمد؛ (1387)، مقدمه ای بر خدمات اجتماعی در اسلام، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، چاپ دوم